همیشه حرف از رفتن هاست. کاش کسی با آمدنش غافلگیرمان کند.
مثل خیلی از دهه شصتی ها منم با وبلاگ از سال 83-82 آشنا شدم. جذابیت های خودش رو داشت خصوصا که هنوز اینترنت اونقدرا فراگیر نشده بود. خیلی خاطره از اون موقع ها دارم که شاید روزی توی یک پست اینجا بنویسم. چند سال اول، وبلاگ در کنار یاهومسنجر، کلوب و غیره برام فقط حکم سرگرمی داشت.
اما با رفتن به دانشگاه قضیه کمی فرق کرد. رشته تحصیلی من کمی عجیب و غریب بود و اصلا مطلبی به زبان فارسی در موردش نبود(مدیریت و بازرگانی دریایی) . این مساله، هم کمک کرد زبان انگلیسی من به ناچار تقویت بشه هم انگیزه ایی شد برای راه اندازی یه وبلاگ تو همون حوزه در بستر پلتفرم بلاگفا، که تا الان دارمش(البته خیلی دیگه بروز نیست چون حوزه کاری من و رشته تحصیلی رو در ادامه تغییر دادم).
بخاطر همون فقدان مطالب در این حوزه خیلی زود از طریق همون وبلاگ با مجلات و روزنامه ها لینک شدم و در زمان خدمت سربازی درآمد خوبی از محل نوشتن و ترجمه بدست آوردم که اولین درآمد من و شروع استقلال شخصیم بود. اما ادامه تحصیل و تغییر رشته باعث شد از اون حوزه دور بشم و دیگه وبلاگم رو بروز نکنم.
سالها بعد وقتی به وبلاگم سر میزدم و پیوندهای دوستان قبلی رو چک میکردم، میدیدم که انگشت شمار هستن که هنوز وبلاگشون برقرار باشه. بعضی ها 10 سالی بود دیگه مطلبی ننوشته بودن و بعضی وبلاگها خواسته یا ناخواسته حذف شده بود. از همه تلخ تر دوستان وبلاگی بودن که با کمی پیگیری متوجه شدم دیگه توی این دنیا نبودن اما مطالبشون و نظراتشون بود. چند باری هم سعی کردم مجدد به دنیای وبلاگ نویسی برگردم اما هربار آتیش تند شروع وبلاگ نویسی با درگیری های روزمره فراموش شد.
حضور سایت هایی مثل فیس بوک(Facebook) هم باعث کاهش رونق وبلاگستان شده بود. تا اینکه در چند سال گذشته ظهور نرم افزارهای شبکه اجتماعی مثل (WeChat ،Viber ،WhatsApp، Telegram و از همه مهمتر اینستاگرام) تیشه آخر رو انگار به ریشه وبلاگ نویسی زد.
البته وبلاگ نویسی بخاطر اینکه مطالب شما در موتورهای جستجو ایندکس میشه فعلا دست بالا رو داره اما اگر این قابلیت به شبکه های اجتماعی مثل تلگرام اضافه بشه، وبلاگ کار سختی در پیش خواهد داشت.
اینهمه روضه خوندم که بگم:
از وقتی با سایت متمم و محمدرضا شعبانعلی (یک معلم واقعی)آشنا شدم، فکر می کنم انگیزه لازم و کافی رو پیدا کردم تا دوباره شروع کنم.
چند نکته: